شاید برایتان عجیب باشد که بدانید در کمتر از 85 سال گذشته هیچ کدام از خیابان های شهرآسفالت نشده نبود و رانندگان درشکه و اتومبیل باید راه خود را از میان گل و لای و شن باز می کردند، داستان سنگفرش و آسفالت این گونه آغاز می شود:
آسفالت کلمه ایی فرانسوی به معنای خاک قیردار و مخلوطی از شن و ماسه درشت و ریز و قیر که برای پوشش خیابان، جاده و سطوح دیگر به کار می رود. آشنایی پایتختنشینان با قیر و آسفالت به سالهای نخست حکومت پهلوی اول بازمیگردد. تا قبل از سلطنت رضاشاه هیچکدام از راسته ها، کوچه ها و گذرهای تهران آسفالت نشده و همه راههای قاجاری با خاک و سنگریزه پوشیده شده بود، به طوری که عبور و مرور کالسکه و درشکهها دشوار بود. نخستین بار بر اساس اعلان روزنامه وقایع اتفاقیه ، به سنگفرش راسته ها اشاره شد. روزنامه وقایع اتفاقیه مورخ پنجشنیه سیزدهم ذی الحجه سال 1267 هجری قمری در شماره 36 خود خبر می دهد:« چون همت ملوکانه مصروف بر این است که اسباب آسودگی و استراحت و تسهیل امور که در بعضی دولت های فرنگستان معمول است، در دولت علیه ایران نیز شیوع یابد، از جمله کالسکه سواریست که پیش از این قرار نبود که همه کس داشته باشند. در این اوقاف مقرر فرمودند که هرکس بتواند کالسکه به راه بیندازد و سوار بشود از چاکران دولت علیه و اعیان رعایا، در سفرها و یا در مرکب همایون، ماذون است و در این خصوص اذن عمومی دادند و این کالسکه ها در کارخانه ابواب الجمع مقرب الخاقان« معیر الممالک» ساخته می شود.»
همچنین روزنامه در شماره 38 دوباره متذکر می شود:« چون در این اوقات قرار شده است که روز به روز کالسکه ها در شهر طهران زیاد بشود و باید راه عبور کالسکه هموار و خوب باشد لهذا قرار شده است که کوچه های ارگ پادشاهی را کلا سنگفرش نمایند به طوری که هم عبور اسب و کالسکه به آسانی شود و هم پیاده به استراحت بگذرد. وسط کوچه ها را به جهت عبور کالسکه گود فرش می کنند و دو طرف کوچه ها را به جهت جهت عبور پیادگان، مانند سکو قدری بالا آورده با سنگ های بزرگ مرتفع فرش می نمایند و این روزها مشغول ساختن این کوچه ها هستند.» روزنامه در شماره بعدی دوباره به کالسکه سوار شدن اشاره می کند:« کالسکه سوار شدن در میان خلق متداول است و این قاعده در دولت علیه ایران نیز رواج باید و خلق آسوده تر در طرق و شوارع حرکت نمایند. مجددا اعلام می شود که حسب الحکم امنای دولت علیه، مقرب الخاقان « معیر الممالک» کارخانه کالسکه سازی در قورخانه مبارکه به راه انداخته اند، به طوری که هر قدر کالسکه بخواهند ساخته و پرداخته می شود.» طبق این گزارشات در دوران صدارت امیرکبیر برخی از کوچههای اطراف ارگ سلطنتی برای عبور کالسکه و درشکه تسطیح و سنگفرش شد.
و اما آسفالت در تهران
روزنامهی اطلاعات مورخ 13 بهمن 1308 گزارش مفصلی در مورد ضرورت استفاده از قیر در خیابان و پیادهروهای تهران ارائه میدهد و وضعیت خیابانهای تهران را با دیگر شهرها مقایسه میکند. نام گزارش چنین است: «خیابانهای تهران باید از قیر ساخته شود.» در بخشی از گزارش میخوانیم:
«ساختمانهای فعلی خیابانهای تهران فقط برای عابرین اسباب زحمت است و در تابستان گرد و خاک زیاد از آنها فرو میریزد، در زمستان غرق گل و لای میشود و انواع امراض از همین گرد و غبار خیابان ایجاد می شود... از هشتاد سال به این طرف در شهرهای اروپا و آمریکا، قیر مهمترین مصلح روسازی خیابانها واقع شده و شما نمیتوانید پیادهرویی را پیدا کنید که با اصول جدید ساخته نشده باشد... در تمام دنیا ادارات بلدیه را بر آن داشته پیادهروها را حتما از قیر بسازند. یکی از نکاتی که تا حدی جالب توجه میباشد این است که در بدو شروع خیابانها و پیادهروهای آغشته به قیر، رقابت بزرگی بین صاحبان مغازهها دیده میشود زیرا اولین خیابانی که پیادهروهایش آغشته به قیر شود تمایل و رغبت مردم به این امر بیشتر میشود و این قضیه خود موجب رونق خیابان و کثرت عبور و مرور و در نتیجه رونق تجارت آن خیابان میشود. همچنین از زمان تبدیل پیادهروهای پرصدا و سنگفرشهای پر از گرد و خاک سابق به پیادهروهای نظیف و قشنگ کنونی از عده متوفیات فوقالعاده کاسته شده است زیرا کثافات مختلفه در زمین قیراندود نفوذ ندارد و در این گونه خیابانها میکروبهای امراض مختلفه مسری وجود ندارد.» با این حال تا سال 1310 خورشیدی هیچکدام از راسته و کوچهها قیرگونی و آسفالت نشد.
داریوش شهبازی در کتاب «برگهایی از تاریخ تهران» مینویسد: «در سال 1310 خورشیدی پیش از ورود ملک فیصل، پادشاه عراق به تهران، بلدیهی پایتخت به تکاپو افتاد و برای نخستین بار آسفالت را که پدیدهی جدیدی در صنعت راهسازی به شمار میرفت، وارد صحنهی خیابانهای تهران کرد.»
از خیابانهایی که در آغاز آسفالت شد، خیابان کوتاه الماسیه (باب همایون)، میدان توپخانه و اوایل خیابان لالهزار بود. بعدها به تدریج خیابان باغشاه (امام خمینی) و خیابان پهلوی (ولیعصر) و دیگر گذرها آسفالت شد. سلیمان بهبودی، گماشته و محرم رضا خان در کتاب خاطراتش با نام »رضاشاه» در این باره نقل میکند: «روزی در جلسهی وزیران در کاخ مرمر رضا شاه میگوید: «من میدانم در خیابان یا شهری که میخواهند آسفالت کنند اول باید کابل برق و کابل تلفن و حتی مجرای فاضلاب بسازند و بعد آسفالت کنند اما ما که پول نداریم و از عهدهی آن بر نمیآییم. آخر دنیا به ما چه بگوید ما نباید منتظر پول کابلکشی شویم و باید همه خیابانها را آسفالت کنیم. بعد وقتی پول پیدا کردیم، آسفالت را میکنیم، کابل تلفن را میکشیم و باز آسفالت میکنیم و کابل برق را میکشیم و الی آخر.»
عجب آن که اگر آن روز کشور پول نداشت تا کار آسفالت خیابان ها را بعد از اتمام کابل کشی برق و تلفن و... به طور اصولی انجام دهد، امروز هم پس از هشتاد و پنج سال هنوز پایتخت نشینان از کندن و آسفالت کردن پی در پی پیاده رو ها و خیابان ها در رنج و عذابند.